به سیب سرخ خوش آمدید

سیب سرخ لابلای کتاب‌های کهنه نیست
خدا را در کوچه پس کوچه‌های دوری از انسان‌ها
نباید جست، آنجا نیست
سیب سرخ در طنین نغمه دیدار تو
با رنگ واژه‌ها تاج‌واره‌ای می‌شود
و مدیون دستانِ تو می‌ماند

معرفی و تاریخچه

براستی یک سخن خوب و کارساز در زمینه نشر وجود دارد که یک ناشر خوب یک نویسنده را جهانی می‌کند. تجربه نشان داده است ناشری که نشر برایش دغدغه باشد بایسته‌های زیادی را مورد دقت نظر قرار می‌دهد. توجه به تمامی‌فراز و نشیب‌ها ممیزی و مجوز و گاه سرمایه گذاری‌ها و ویژگی‌های ظاهری چون حروفچینی، صفحه‌آرایی، فصل‌بندی، عنوان‌گذاری، ویرایش و دیگر ویژگی‌های ظاهری و دیگرِ این مهم پرداخت حق و حقوق مولف و پدید آورندگان کتاب که نشر متعهد را می‌طلبد و از زاویه دیگر یک ناشر مسئول مقدمات پخش و توزیع کتاب را بایست مورد توجه قرار دهد مقدماتی که نه آنکه به بهانه آن حق تالیف درصدی از شمارگان کتاب و نویسنده یا پدید آورنده را پرداخت نکرده و مبلغی را نیز بعنوان هزینه‌های معرفی کتاب نیز در نظر گیرد.

نشر سیب سرخ در مهرماه ١٣٧٧، با مدیریت خانم معصومه (مژگان) اکبری (عضو هیئت مدیره و شورای مرکزی انجمن فرهنگی و هنری زنان ناشر)، فعالیت خود را آغاز نموده و تا کنون با بیش از ۱۲۰ عنوان در زمینه‌های ادبیات فارسی قدیم و جدید، ادبیات جهان، شعر، تاریخ، جامعه شناسی، موسیقی و روانشناسی به فعالیت انتشاراتی خویش ادامه داده است.

در زمینه نشر کتاب بایست فرهیختگان و قلم بدستانی که نویسنده اند بتوانند لااقل در محدوده نقش بستن کلمات بر روی کاغذ از یک آزادی نسبی برخوردار باشند توام با شرافت قلم و فروریختن دیوار سکون و خاموشی و برداشتن موانع و خط قرمزهای انسانی و توجه به عدم بی اعتنایی به بایدها و نبایدهایی که باعث شکوفایی قابلیت‌ها و خلاقیت‌ها و نشاط و سرزندگی و سازندگی و رشد اجتماع می‌شود.

یکی از معیارهایی که می‌توانیم بر اساس آن موسسه انتشاراتی را از یک بنگاه اقتصادی، فرهنگی جدا سازیم این است که یک ناشر واقعی و حرفه‌ای خودش سفارش کار به نویسنده را می‌دهد یا در صورت رسیدن یک اثر آن را مورد بررسی قرار دهد تا ببیند اثر مزبور قابلیت سرمایه گذاری را دارد یا نه دقیقاً معلوم نیست از چه زمانی انتشار کتاب با سرمایه‌گذاری شخصی نویسنده و شاعر در فضای چاپ و نشر ایران جا افتاد، اما دست کم تا همین چند دهه گذشته گرفتن پول برای چاپ کتاب رایج نبود هیچ ناشر معروفی حاضر نمی‌شد مهر و آرم خودش را بفروشد.